ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
رازهای نهفته در دل کتابهای کهن
در گوشهای از تاریخ، در کتابخانهای خاموش، ردیفی از کتابهای قدیمی با جلدهای چرمی و پارچهای، با مهر زمان بر صفحاتشان، آرام بر طاقچهای چوبی نشستهاند. هر یک از این کتابها نهتنها گنجینهای از دانش و حکمت گذشتگاناند، بلکه شاهدانی خاموش از روزگاری هستند که در آن، نوشتن و خواندن تنها به دست خواص میسر بود.
این جلدهای زخمی و فرسوده، که گویی رازهای قرون را در خود نگه داشتهاند، زمانی در دستان دانشمندان، نویسندگان و فیلسوفانی بودهاند که در روشنایی شمع، خط به خط بر صفحاتشان چشم دوخته و اندیشههای خویش را در آنها جاودانه کردهاند. بعضی از آنها کتب علوم طبیعیاند، برخی دیگر دیوان شعر، و شاید در میانشان دستنوشتهای نایاب از فیلسوفی گمنام باشد که هیچگاه نامش به گوش آیندگان نرسیده است.
روی یکی از این کتابها، کلمهی "Seelenschatz" با خطی طلایی بر جلد چرمیاش نقش بسته است، که به زبان آلمانی به معنای "گنجینهی روح" است. نامی که وعدهی سفری درونی و معنوی را به خواننده میدهد. در کنار آن، کتابی با جلدی قرمز مخملی ایستاده است، گویی هنوز با غرور داستانهایش را در دل خود حفظ کرده و منتظر دستانی است که بار دیگر صفحههایش را ورق بزنند.
کهنگی و فرسودگی جلدهای این کتابها نه از ضعف، که از سفرهای پرماجرای آنها در میان نسلها و کتابخانهها سخن میگوید. شاید قرنها پیش، راهبی در صومعهای تاریک یکی از این کتب را در دست گرفته و در آن به دنبال پاسخهای زندگی بوده است. شاید تاجری در جادهی ابریشم، هنگام استراحت در کاروانسرایی، در گوشهای نشسته و چند سطری از کتابی را خوانده، و شاید کودکی کنجکاو، سالها بعد، در اتاق زیرشیروانی خانهای قدیمی، این گنجینههای فراموششده را یافته و قصههایی از گذشته را از میان خطوطشان کشف کرده است.
این کتابها، فراتر از کاغذ و مرکب، پلهایی میان زمانهای دور و حالاند. گویی هر یک، کلیدی است به سوی گذشتهای که در آن، کلمات قدرتی بینظیر داشتند و دانش، ارزشی والا. شاید هنوز، در میان سطور گردگرفتهی این کتابها، رازی پنهان مانده باشد که تنها منتظر چشمانی جستجوگر است تا بار دیگر از دل تاریخ به سوی نور بازگردد.