وبلاگ ادبیاتی ماه و درخت

وبلاگ ادبیاتی ماه و درخت

"ماه و درخت" فضایی است برای گشت‌وگذار در دنیای واژه‌ها، جایی که شعرها مثل برگ‌های درخت زمزمه می‌کنند و داستان‌ها زیر نور مهتاب جان می‌گیرند. اینجا قلم‌ها پرواز می‌کنند و احساسات ریشه می‌دوانند. به ماه و درخت خوش آمدید!
وبلاگ ادبیاتی ماه و درخت

وبلاگ ادبیاتی ماه و درخت

"ماه و درخت" فضایی است برای گشت‌وگذار در دنیای واژه‌ها، جایی که شعرها مثل برگ‌های درخت زمزمه می‌کنند و داستان‌ها زیر نور مهتاب جان می‌گیرند. اینجا قلم‌ها پرواز می‌کنند و احساسات ریشه می‌دوانند. به ماه و درخت خوش آمدید!

قطعه ادبی زنی سوار بر اسبی باشکوه

در دل تاریکی آسمان، میان سایه‌های مرموزی که در باد می‌رقصند، زنی سوار بر اسبی باشکوه، همچون الهه‌ای از جنس شب، به پیش می‌تازد. چشمانش بسته است، اما گویی تمام جهان را درک می‌کند. گیسوان بلندش، بافته و هم‌آهنگ با یال پرغرور اسب، نشانی از پیوندی عمیق میان انسان و طبیعت است.

اسب، سیاه و پرابهت، قدرت و آزادی را در هر حرکتش به نمایش می‌گذارد. هاله‌ای از شکوه در پیرامونش موج می‌زند، گویی که از دل تاریخ و افسانه‌ها بیرون آمده است. زین و یراقِ حکاکی‌شده‌اش، نشان از نجابتی دارد که در رگ‌هایش جاری است.

زن، سوار بر این همراه وفادار، گویی از جنس رؤیاهاست. در سکوتی پرصلابت، با چشمانی بسته اما دلی بیدار، لحظه‌ای را در آغوش کشیده که مرز میان واقعیت و خیال را در هم می‌شکند. او نه تنها سوارکار است، بلکه ارباب باد و شب است، حاکم بیکرانِ جاده‌هایی که در سایه‌ها محو می‌شوند.

در این قاب جاودانه، اسب و سوار، یکی شده‌اند؛ نفسی مشترک، روحی واحد. این لحظه، نه از آنِ دیروز است، نه فردا؛ اینجا، تنها اکنون معنا دارد، اکنونی که در میان سیاهی و شکوه، به ابدیت پیوسته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد