در دل بیابانی سوزان، ماری سیاه و فرسوده از گرسنگی، با حرکتی لرزان بر روی شنهای داغ خزید. شکمش به ستون فقراتش چسبیده بود و چشمانش از فرط نیاز، دنیا را همچون سرابی مبهم میدید. تابش خورشید بیرحم، آخرین ذرات توانش را میمکید، اما غریزه بقا او را به پیش میراند. ناگهان، در افقِ دیدِ محویش، سایهای سفید بر فراز دیواری سنگی پدیدار شد: کبوتری فربه، با پرهایی ابریشمین که گویی از بهشت فرود آمده بود.
مار، با نگاهی آمیخته به حرص و امید، زبانش را به لرزه درآورد. "این همان نعمتی است که زمین برایم فرستاده!" اندیشید، بیآنکه متوجه شود کبوتر حتی در وزش باد گرم صحرا، پرنیجنباند. سکوت مرمرین آن پرنده، نشانهای بود که او در تب گرسنگی نادیده گرفت. با تلاشی جانکاه، خود را به بالای دیوار رساند. نگاهش به گردن سپید و کلفت کبوتر دوخته شد، گویی که تنها نقطه امید در جهانی ویران است.
حمله اش سریع و کورکورانه بود. دهانش را همچون دروازه ای به دوزخ گشود، نیشهای زهرآگینش را به گردنِ پرنده فروبرد... اما صدای خشنی برخاست؛ صدای شکستن استخوان، نه جسمی نرم. دردِ برق آسایی در آرواره هایش پیچید. کبوتر، بیآنکه ذره ای بلرزد، در جای خود ایستاده بود—مجسمه ای سنگی، ساخته دست هنرمندی گمنام، با چشمانی از جنس یاقوت که بی اعتنایی اش مار را به سخره میگرفت.
مار به زیر دیوار خزید، زهرش بر شنها چکید، و نیشهایش—سلاحهای حیاتی اش—خرد شده بودند. روزهای پس از آن، صحنه ای از عذاب بود: مار، میان شنزارها میگشت، هر بار ضعیفتر، هر بار ناتوانتر. گرسنگی، استاد بیرحمی بود که به او آموخت چگونه طعمه جهل خود شود. سرانجام، در شبی مهتابی، زمانی که سایه های مرگ بر او سنگینی میکرد، پی برد که گناهش نه از شکم خالی، که از چشمانی بسته و دلی بیحوصله بود.
**پایان**
**درسهای اخلاقی و عقلی:**
۱. **تأمل پیش از عمل:** مار، قربانی شتابزدگی و عدم ارزیابی دقیق شد. گرسنگی، قضاوتش را تیره کرد، اما عواقبِ اشتباهش جبرانناپذیر بود.
۲. **فریب ظواهر:** کبوتر سنگی نمادی از دنیایی است که گاه با نقاب فریب، واقعیت را میپوشاند. شناخت حقیقت، نیازمند نگاهی عمیقتر است.
۳. **پیامدهای خودخواهی:** حرصِ مار، نه تنها او را سیر نکرد، که سلاحهایش را نیز نابود ساخت. گاه طمع، پیش از آنکه دشمنی را نابود کند، خودمان را نابود میکند.
۴. **توانایی سازگاری:** وابستگی صرف به یک ابزار (نیشهای زهرآگین) بدون بهره گیری از خرد، مار را در مواجهه با بحران درمانده کرد.